loading...
مسجود ملائکه
محمدحسین اقراری بازدید : 159 جمعه 1392/10/06 نظرات (0)

m

حصول معرفت حق، انسان را به سرور دایم می رساند و چون زمام و عنان خویش را به دست حبیب می نگرد، از این که چه پیش آید، نگران نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به این مقام، رسیده است که در تمام عمر، کسی از او "لیت" و "لعل" نشنید و این گونه سخن که "کاش چنین بود" و "کاش چنان نبود" از وی نقل نشد و از اهل بیت او، زینب کبری (علیها السلام) است که در پاسخ شماتت ابن زیاد (که دیدی خدا در کربلا با برادرت چه کرد) عارفانه و با کمال صلابت، پاسخ فرمود که: "ما رأیت إلا جمیلا". یعنی جز زیبایی، ندیدم. این سخن را در پی دیدن صحنه هایی بر زبان می راند که تاریخ به تلخی و جانگدازی آنها، نه صحنه ای دیده است و نه خواهد دید. اما او با شهود ملکوتی خود، پروردگار هستی را دیده و زمام عالم و آدم را در دست او می بیند و آثار جمیل محض را با جمال می نگرد و زیبایی هدف والای شهادت را با بصیرت دل مشاهده می نماید.

محمدحسین اقراری بازدید : 127 جمعه 1392/10/06 نظرات (0)

اولین گام های حالت قیامتی، مرحله "کأن" است که انسان سالک کوی حق، گویی "مالک یوم دین" را می بیند. مثلا درباره ی "مقام احسان"، چنین آمده است که: "الإحسان أن تعبد الله کأنک تراه". یعنی احسان، عبادت توست برای خدا، آن گونه که گویی او را می بینی. اما کسی که بسان امیرالمؤمنین (علیه السلام) میان عقل و نقل و شهود و خواب و بیداری و دنیا و آخرت، جمع سالم کرده و به بالاترین مرتبه آن راه یافته است، "کأن" را پشت سرانداخته و به مقام "أن" رسیده است. از این رو با قاطعیت می گوید: "ما کنت أعبد ربا لم أره". یعنی خدایی را که ندیده ام، لحظه ای نیز نپرستیده ام وهم اوست که می گوید: "لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا". اگر پرده ها فروافتد و نادیدنی ها آشکار شود، چیزی بر یقین کنونی من افزوده نخواهد شد و این ارشاد به نفی موضوع است، یعنی برای من اصلا پرده و حجابی میانه ی دنیا و آخرت وجود ندارد، نه آنکه واقعا بین من و اسرار معاد، پرده است ولی اگر آن پرده برافتد یقینم افزوده نمی گردد؛ زیرا با فرض وجود حجاب حتما در ظرف برطرف شدن آن، حقیقت محجوب، شفاف تر می شود. پس راه شناخت خدای سبحان به گونه های مختلف برای همگان باز است و اگر چه به کنه ذات و صفات ذات برای وجودهای ناقص و متناهی و محدود، راهی نیست، اما آن اندازه که هستی هر ممکن اجازه دهد، آثار و افعال و صفات حق را می توان مشاهده کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به همین حقیقت، اشاره کرده و می فرمایند: "لم یطلع العقول علی تحدید صفته ولم یحجبها عن واجب معرفته". یعنی آن مقدار شناخت خدا که لازم است، محجوب نیست و آن میزان که لازم نیست، مقدور هم نیست. به دیگر سخن، تحدید وصف الهی و رسیدن به کنه حد آن برای عقول محدود، ناممکن است لیکن اصل شناخت آن حقیقت، محجوب و ممنوع نیست.

محمدحسین اقراری بازدید : 186 جمعه 1392/10/06 نظرات (0)

راه های شناخت مبدأ فاعلی، هر کدام زیبایی های خاص و شیرینی های ویژه ای دارد که عقل و جان انسان ها را به نشاط و حیات، می خواند. اما مهم ترین و لذت بخش ترین آنها راه شهود است؛ زیرا شهود، عبارت از دیدن و دیدن، بسیار فراتر از فهمیدن است. وقتی انسان حقیقت را می بیند، آرامش و طمأنینه بر او سایه می گسترد. بسیاری از انسان ها لذت دیدن را در رؤیای صادق خویش، تجربه کرده اند که چگونه بدان، دل می بندند و بر آستان آن سر می سایند. شهود از سه راه به دست می آید: حالت منامی، حالت موتی و حالت قیامتی؛ چون انسان، گاهی در خواب و گاهی با مردن و گاهی در قیامت کبری حقیقت هایی را مشاهده می کند. 

 بقیه در ادامه مطلب

 

محمدحسین اقراری بازدید : 147 پنجشنبه 1392/10/05 نظرات (0)

ذ

در این برهان، قرآن کریم خلقت انسان را بدون خالق یا به خالقیت خود او و یا مثل او، ناممکن می خواند و می فرماید: "أم خلقوا من غیر شیء أم هم الخالقون" سوره ی طور، آیه ی 35. یک مقدمه برای این برهان، آن است که انسان و کل هستی واقعیتی است انکارناپذیر؛ زیرا نمی توان آنها را صرفا یک پندار وسفسطه دانست. مقدمه ی دوم این که پدید آمدن هیچ شیئی خود به خود و بر اساس تصادف و شانس و بخت، ممکن نیست. بنابراین حتما فاعلی و خالقی در کار است و درباره ی او سه فرض، بیشتر وجود ندارد: یا خود انسان، فاعل خویش است. در این صورت برای وجود خود نیازمند به خویش است و این فرض به دلیل "استحاله ی دور"، باطل است. یا این که موجود ممکن دیگری مثل انسان، فاعل اوست. در این صورت آن فاعل ممکن که خود، نیازمند علت است یا تکیه بر اولی دارد یا نیازمند سومی است و این فرض هم به دلیل "استحاله ی دور و تسلسل"، مردود است. صورت سوم آن است که موجودی واجب و منزه از هر نقص و عیب و نیاز، یعنی همان آفریدگار هستی، خالق انسان است و این صورت، حق است. پس قرآن کریم با این استدلال ها، راهی می گشاید که هر صاحب عقلی در آن گام نهد، بی شک به مقصد می رسد و از همین روست که در پی آیات مشتمل بر نشانه های خدا با تعبیراتی چون: "لعلکم تعقلون" و "لعلکم تتفکرون" و "لعلکم تتذکرون"، انسان را همواره به "تذکر"، "تفکر" و "تعقل"، فرا می خواند. به دیگر سخن، وحی الهی بـرای اثاره ی دفینه های عقلی بشر گاهی برهان اقامه می کند و به عنوان تعلیم کتاب و حکمت، انسان را از اصل برهان و کیفیت اقامه ی آن و نحوه ی بهره برداری از آن آگاه مـی نماید و زمانی انسان را به تعقل و تفکر، ترغیب کرده و با تحضیض و تشویق بـه استدلال، دفائن مستور علمی او را مشهور می نماید و چنان که قبلا بازگو شد، تفصیل مطالب توحیدی را می توان در تفسیر موضوعـی یافت.

بقیه در ادامه مطلب

محمدحسین اقراری بازدید : 148 پنجشنبه 1392/10/05 نظرات (0)

بعضی از متکلمان و اهل تحقیق بر استنباط برهان تمانع از آیه ی شریفه، اشکال کرده اند که وجود دو خدا، مثل وجود دو مجتهد یا دو متخصص یا دو مدیر کل در یک اداره نیست که نتوانند به صورت مشترک، جامعه یا بخشی از آن را درست اداره کنند؛ زیرا دو مدیر در یکی از این سه مرحله، مشکل دارند: یا علم کافی به مصالح واقعی ندارند. یا اگر دارند، قدرت کافی در آنها نیست. یا اگر هر دو را دارند، گرفتار موانعی چون بخل و حسد و کینه و... هستند که آنان را از اداره ی صحیح یک مجموعه، باز می دارد. اما این هر سه مشکل، نسبت به دو خدا ناوارد است. چون اگر دو خدا فرض شد، "علم به مصالح" و "قدرت بر عمل" و "نزاهت از عیب و نقص مانند بخل، آز، جاه طلبی ..." برای هر دو، ثابت است. بنابراین بطلان تالی نشانه ی بطلان مقدم نیست؛ زیرا اصلا بین مقدم یاد شده و تالی آن تلازمی وجود ندارد و در نتیجه فساد نیز منتفی خواهد بود. بر اساس این شبهه، "برهان تمانع" در آیه ی مذکور را به برهان "توارد دو علت مستقل بر معلول واحد" بازگردانده و آیه را ناظر به استحاله ی این توارد، دانسته اند. اما با بیانی که گذشت، این اشکال رفع می شود؛ زیرا فرض وجود دو خدا همچون تصور وجود دو پیامبر نیست. اگر دو پیامبر در عرض هم رسالت پیدا کنند، برای آنها واقعی و مصالحی و نفس الامری وجود دارد که براساس آن، می توانند با یکدیگر همکاری کنند. ولی برای دو خدا هیچ واقع و نفس الامری نیست؛ چون با علم مستقل و قدرت مستقل در هر کدام، تازه نظامی و واقعی و مصلحتی و نفس الامری می خواهد پدید آید و هیچ حقیقت جامع و مشترکی برای هماهنگی، همکاری و همراهی در کار نیست. علم مستقل یک خدا به چیزی تعلق می گیرد که مباین با متعلق علم دیگری است و قدرت مستقل یکی به دنبال چیزی است مغایر با آنچه قدرت دیگری به دنبال اوست و این، عین فسادی است که سر مویی از آن در همه ی هستی به چشم، نمی آید. تفصیل مطلب را در بخش توحیدی از همین مجموعه (تفسیر موضوعی) می توان یافت.
تذکر: چنان که دو مبدأ فاعلی در جهان امکان مایه ی تباهی آن است دوگانگی درونی انسان از هدی و هوی نیز پایه سیاهی دل و غبار گرفتگی صحنه ی نفس و ساحت روح او خواهد بود که البته از چنین جانحه ای دوگانه تنها جارحه ی آلوده و تبهکار پیروی می کند.

محمدحسین اقراری بازدید : 105 پنجشنبه 1392/10/05 نظرات (0)

در جهت اثبات "توحید ربوبی "، قرآن کریم وجود خدایانی غیر از خدای یکتا را مستلزم فساد آسمان و زمین یعنی همه ی آفرینش، می خواند و می فرماید: "لوکان فیهما الهة إلا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما یصفون" سوره ی انبیاء، آیه ی 22. صورت منطقی این برهان، چنین است که: اگر در مجموعه ی آسمان و زمین و نظام هستی غیر از خداوند، خدایانی دیگر می بودند، آفرینش به فساد می گرایید. اما در نظام هستی، فسادی به هیچ روی، نیست. پس تعدد آلهه و وجود خدایانی چند، محال و ناممکن است. برای تکمیل هر برهانی که به صورت قیاس استثنایی تنظیم می شود، دو چیز باید تمام شود: یکی بطلان تالی و دیگری تلازم مقدم و تالی. بطلان تالی (عدم فساد در هستی)، هم با تجربه و دقت در نظم عالم، ثابت می شود و هم با دلیل قرآنی که می فرماید: "... ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت ..." سوره ی ملک، آیه ی 3. یعنی ذره ای تفاوت در آفرینش خدای رحمان، مشاهده نمی شود. همه چیز به جای خویش است و هیچ حلقه ای از سلسله ی هستی، مفقود و فوت شده نیست وگرنه حلقات دو سوی آن از هم گسیخته و تمام این مجموعه، متلاشی می شد. پس تفاوت (نه به معنای اختلاف بل) به معنای این که چیزی در نظام آفرینش کم باشد یا گم شود یا مقدم بر مرتبه خود و یا مؤخر از رتبه ی علی و معلولی خویش قرار گیرد، در هیچ بخش آفرینش به چشم نمی خورد و این حقیقت را بارها اگر بنگری، همچنان می بینی، که: "ثم ارجع البصر کرتین ینقلب إلیک البصر خاسئا وهوحسیر" سوره ی ملک، آیه ی 4. اما تلازم مقدم و تالی (یعنی این که اگر بیش از یک خدا بود، عالم به فساد کشیده شده بود)، این گونه ثابت می شود که اگر دو خدا وجود داشته باشند، قهرا دو ذات متباین با هم دارند و از آنجا که صفات ذاتی خدا عین ذات او است و فرض بر تعدد ذات و تباین آن است پس هر کدام علمی و قدرتی متباین با علم و قدرت دیگری دارد و بین دو علم متباین و نیز دو قدرت متباین، امکان هماهنگی هم وجود ندارد.

محمدحسین اقراری بازدید : 167 چهارشنبه 1392/10/04 نظرات (0)

خدای سبحان برای شناخت علت فاعلی، سه راه هماهنگ را برای انسان، تعیین فرموده است: دلیل نقلی ـ دلیل عقلی ـ کشف و شهود.
1 ـ ادله ی نقلی: راه اول، ادله ی نقلی است که از زبان خود یا پیامبران گذشته و یا فرشته های خود، بیان می فرماید. این راه برای کسی که به اصل مبدأ و معاد و اعجاز و وحی و...، ایمان دارد، چنانچه از کتاب غیر محرف آسمانی گرفته شود، آرامش بخش و طمأنینـه آور اسـت.
2 ـ برهان های عقلی: راه دوم، اقامه برهان های عقلی است تا انسان با تحلیل عقلی به این گونه معارف، راه یابد. مانند "برهان تمانع" در اثبات توحید ربوبی و نیز "برهان عقلی بر توحید خالقی" و....

محمدحسین اقراری بازدید : 143 چهارشنبه 1392/10/04 نظرات (0)

قرآن کریم، مراحل شناخت انسان را از "مای شارحه" که شناخت اجمالی اوست آغاز می کند. سپس به شناخت هستی او به عنوان "هل بسیطه" می پردازد. آنگاه در پاسخ "مای حقیقیه" از حقیقت این موجود، سخن می گوید و سرانجام، "علت فاعلی و غایی" انسان را مطرح می فرماید که چه کسی و برای چه هدفی او را پدید آورد. قرآن کریم از میان این مطالب که به صورت تفصیل و یا اجمال، مورد بحث قرار داده است به بخش اخیر، اهمیت بیشتری می دهد؛ زیرا هر چه ما معرفت بیشتری به مبدأ فاعلی خود پیدا کنیم، هم جهان را وهم خویشتن را بهتر می شناسیم. چون آفریدگار هستی در خلقت خود، تجلی و ظهور می کند، پس هر چه عالم و آدم، بیشتر شناخته شوند، به دلیل این که آفرینش سراسر، نشانه های اوست، راه شناخت خدا باز تر خواهد بود. از این رو خداوند گاهی خود را معرفی می کند تا ما با شناخت آثار علمی و عملی او، خود و جهان را بهتر بشناسیم و گاهی ویژگی هایی علمی و عملی بشر را تشریح می کند تا با شناخت انسان که آیت الهی است، معرفت بیشتری به خدا پیدا کنیم.

محمدحسین اقراری بازدید : 106 چهارشنبه 1392/10/04 نظرات (0)

خدای سبحان در قرآن کریم، هم انسان را مورد خطاب قرار داده و با او گفتگو می کند و هم فرشتگان و آب و آتش و مجموعه ی آسمان و زمین و موجودات بین آنها را. سنخ این خطاب ها و تفاوت میان آنها چیست؟ سخن گفتن خدا با انسان به سه راه، منحصر شده است. یکی وحی بی واسطه، دوم از ورای حجاب و سوم با فرستادن پیک الهی: "و ما کان لبشر أن یکلمه الله إلا وحیا أو من ورای ی حجاب أو یرسل رسولا فیوحی بإذنه مایشاء إنه علی حکیم" سوره ی شوری، آیه ی 51. اما درباره غیر انسان، سخن از سه گونه تکلم خداوند، نیست. آیا فرشتگان نیز بدون واسطه، کلام خدا را می شنوند یا از آن رو که انسان کامل، معلم آنهاست و به وسیله آن معلم از اسماء الهی مستحضرند، توسط او نیز مخاطب کلام خدا واقع می شوند؟ اگر چه این مطلب را به صراحت در قرآن کریم نمی یابیم، اما ظاهر امر چنین است؛ زیرا درباره انسان فرمود که بعضی از افراد بدون واسطه، خطاب خداوند را تلقی می کنند. ولی درباره ی فرشتگان، چنین تصریحی نیامده است. پس انسان کامل اگر "ظاهر اول" یا "صادر اول" است، دیگران هر که هستند وهر چه هستند، صدور و ظهورشان با وساطت او یعنی انسان کامل خواهد بود. وقتی فرشتگان با واسطه ی معلم خویش چنین اند، جنیان و آب و آتش و زمین و آسمان به طریق اولی نیازمند وساطت انسان در خطابات الهی هستند. این سخن، البته با احاطه ی ذات اقدس ربوبی و نزدیک تر بودن او به همه چیز از خود آنها منافاتی ندارد. خداوند به همه اشیا، نزدیک و بدون حلول، اتحاد و امتزاج، با آنهاست. اما چنین نیست که همه اشیا هم به طور مساوی به خدا نزدیک باشند تا بتوانند او را مشاهده کنند یا خطاب او را شفاها بشنوند و تمام حجاب های نوری را خرق نمایند.

محمدحسین اقراری بازدید : 121 چهارشنبه 1392/10/04 نظرات (0)

خداوند درباره ی آفرینش انسان، گاه تعبیرهایی به کار می برد که درباره ی خلقت هیچ یک از موجودات جهان امکان حتی فرشتگان، مطرح نفرموده است. از جمله این که انسان را "محصول دو دست خویش" معرفی کرده و شیطان را به جهت ترک سجده برای آدم، این گونه ملامت می کند که: چه چیز تو را از سجده برای موجودی که با دو دستم آفریدم، باز داشت: "قال یا إبلیس ما منعک أن تسجد لما خلقت بیدی" سوره ی ص، آیه ی75. روشن است که دست ظاهر به موجود جسمانی باز می گردد و خدا، منزه از جرم و جسم است. از این رو قرآن می فرماید که هیچ چشمی قادر به دیدن او نیست: "لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار و هو اللطیف الخبیر"سوره ی انعام، آیه ی103. وقتی امکان دیدن او نبود، یعنی جسم نیست و دست و پا و سایر اعضای ظاهری نیز برای او بی معناست. بنابراین مواردی که از "دست خدا" سخن رفته است، اشاره به صفات جلال و قدرت و فیض بخشی و یا تشبیه و تنزیه و...، است. اگر دست خدا را بالای همه ی دست ها اعلام می کند، که: "... یدالله فوق أیدیهم ..."سوره ی فتح، آیه ی10، قدرت خداوند را که فوق همه ی قدرت هاست، بیان می نماید و اگـر دو دست خدا را گشاده می خواند، که: "... بل یداه مبسوطتان ..." سوره ی مائده، آیه ی 64.، به عطا و بخشش های بـی منت او اشاره می فرماید.

بقیه در ادامه مطلب

محمدحسین اقراری بازدید : 137 شنبه 1392/09/02 نظرات (0)

اجتماع خلق و امر در هستی انسان

خداوند متعال در قرآن كريم، كار خود را به دو بخش، تقسيم و هر دو را زير پوشش و احاطهٴ علم و قدرت خويش،اعلام فرموده است.

براساس اين تقسيم، بخشي از كارها را كه مربوط به طبيعت است به صورت زمانمند انجام مي‏دهد. مثلاً ارزاق بشر را در فصل هاي چهارگانه تأمين مي‏كند: ﴿... و قدّر فيها أقواتها في أربعة أيّام ... ﴾[1].

بقیه در ادامه مطلب

محمدحسین اقراری بازدید : 145 جمعه 1392/09/01 نظرات (0)

عمشر سرعت در آفرینش

در قرآن كريم هرگز چيزي مخالف با امور مسلّم علمي و براهين عقلي، چه در علوم تجربي و چه بالاتر از آن در علوم رياضي و فلسفه و حكمت و كلام و عرفان، وجود ندارد.

پس از اين مقدمه بايد ديد كه تحليل آفرينش آدم به وسيلهٴ خداوند، چگونه است. آيا مجسمه اي از خاك آفريد و سپس از روح خويش در او دميد؟...

بقیه در ادامه مطلب

محمدحسین اقراری بازدید : 161 شنبه 1392/08/18 نظرات (0)

بشر آفريني خدا

آفريدگار هستي درباره آفرينش هيچ موجودي جز انسان، اعلام قبلي نكرد و امر خلقت او را با فرشتگان در ميان ننهاد. اما در مورد بشر، نخست از خلقت او با ملائكه سخن گفت و آنها را با تعبيرهاي مختلف از اين امر عظيم، آگاه ساخت. گاهي در قلمرو طبيعي به خلق انسان از مبدأ ماديِ ...

 

بقیه در ادامه مطلب

محمدحسین اقراری بازدید : 136 شنبه 1392/08/18 نظرات (0)

دشوارتر از علم به حدوث

علم به حدوث خويش براي انسان، هم از آيات قرآن، هم از روايات اهل بيت (عليهم السلام) و هم به وسيله برهان هاي مختلفي كه متكلمان اقامه كرده اند، به آساني حاصل مي‏شود.

قرآن كريم به پدران و مادران مي‏فرمايد: مبادا بپنداريد كه خالقِ فرزندان خود هستيد و آنها را شما به وجود آورده ايد. بلكه...

 

بقیه در ادامه مطلب

محمدحسین اقراری بازدید : 144 شنبه 1392/08/18 نظرات (0)

وجود اللهی نشانه سابقه ای کهن

 

بزرگان اهل تحقيق براي هر موجود بخصوص انسان، چهار مرحلهٴ وجودي قايل‏اند: «وجود طبيعي»، بالاتر از آن، «وجود مثالي» كه لوح محو و اثبات است، والاتر از آن، «وجود عقلي» كه لوح محفوظ است و فراتر از همه، «وجود الهي» كه البته  ...

 

بقیه در ادامه مطلب

محمدحسین اقراری بازدید : 121 جمعه 1392/08/17 نظرات (1)

ایجاد علمی و عینی انسان

 

خداي سبحان، طي مراحلي آفرينش انسان و رابطه او با مبداء فاعلي خويش را در قرآن كريم، بيان مي‏كند.
در يك مرحله مي‏فرمايد: انسان، قبلاً «چيزي نبود». در مرحله دوم مي‏فرمايد: «چيز قابل ذكري نبود». در مرحله سوم از «علم سابق انسان» به چيزي نبودن يا ناچيز بودن خود، خبر مي‏دهد. در مرحله هاي چهارم و پنجم نيز از «فراموشي انسان»، نسبت به اين حقيقت و «امكان ياد آوري آن» سخن مي‏گويد.

درباره ما
و الله انسان را خلق کرد و خوب و بد او را به ضمیر او آموزش داد پس زندگی او را برای مرگش و مرگش را شروع زندگی دیگر قرار داد.زندگی انسان را در این عالم کوتاه قرار داد و قرآن را برای هدایتش فرستاد و به انسان فرمود عالم را برای بازی و بازییچه خلق نکرده پس از او خواست آنرا به بازی و بازیچه نگیرد و زندگی اصلی او را در عالمی دیگر قرار داد، پس آن انسانی که فهمید آهنگ خدا کرده و خداوند نیز متقابلا انسان را بسوی خود هدایت کرد تا جائی که بنده عاشق خدا شد و خدا بر بنده عشقورزید . چنین بنده ای به غیر خدا راضی نمیشود و نهایت آرزویش غیر خدا نیست. پس از عظمتت مقام خدای خویش در خوف است و به رحمت و مغفرت خدای خود امیدوار است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون راجب وبلاگمون چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 89
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 53
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 115
  • بازدید ماه : 94
  • بازدید سال : 2,591
  • بازدید کلی : 91,704
  • کدهای اختصاصی
    پیج رنک گوگل تحلیل آمار سایت و وبلاگ SEO Reports for masjood.rozblog.com
    CoolSocial.net masjood.rozblog.com CoolSocial.net Badge
    masjood.rozblog.com Alexa/PageRank masjood.rozblog.com Real PR