قرآن کریم از سیر انسان به "صیرورت"، یاد کرده است. تفاوت صیرورت با سیر در این است که سیر (با سین) به معنای حرکت است که در همه ی اجرام زمینی و آسمانی، وجود دارد. اما صیرورت (با صاد) یعنی تحول و شدن و از نوعی به نوع دیگر و از منزلتی به منزلت دیگر و از مرحله ای به مرحله ی دیگر، تکامل یافتن.
یک خودرو که در بزرگراهی شتابان به پیش می رود و نیز میوه ای که مرحله های گوناگون را پشت سر می گذارد، هر دو در حرکت اند. اما اولی به نحو سیر و دومی به نحو صیرورت؛ زیرا اگر چه میوه هم از خاک، حرکت کرده و از راه ریشه، جذب درخت شده و بعد به مرحله شکوفه رسیده و پس از آن به میوه ی کال و خام و سپس رسیده و پخته و بعد هم در کارخانه به عصاره ی آن میوه تبدیل شده است و برخی از این حرکت ها سنتی و بعضی صنعتی است، اما این حرکت به نحو صیرورت و تحول است نه به منهاج سیر صرف و حرکت بحت. نیز عطر خوش بویی که شامه ها را می نوازد و فضا را عطر آگین می سازد، تحول خود را از خاک، آغاز کرده وحالت های بوته و غنچه و گل و گلاب را پشت سر گذاشته و این گونه، "شده است". این شدن را که حرکتی درونی است، صیرورت گویند.
انسان ها نیز که بی استثنا در حال سیر و حرکت اند، صیرورت و تحول و شدن را پیش رو دارند که نهایت آن، لقای حق (تبارک و تعالی) است؛ زیرا هر کدام، چهره ای دارند که رهبری آن چهره به دست خداست: "ولکل وجهة هو مولیها" سوره ی بقره، آیه ی 148. کسی که به سوی فضیلت و عدالت و استقلال و آزادی از غیر خدا و تواضع و فروتنی و پاکدامنی و امانت و... حرکت می کند، سیر الی الله دارد و کسی که به سوی رذیلت ها پیش می رود نیز به ملاقات خدا می رود. اما اولی به لقای أرحم الراحمین می رسد و دومی به ملاقات اشد المعاقبین. نه در صورت اول، شخص دیگری غیر از انسان صالح، تحسین می شود و نه در صورت دوم، دیگری غیر از فرد طالح توبیخ می گردد؛ زیرا:
اگر بار، خار است، خود کشته ای *** وگـر پرنیان است، خود رشته ای
آن که نرم گفتار و نرم رفتار و نرم خوست، گویی در جامه ی پرنیان و حریر آسوده است و آن که در حال تهاجم و خیانت و مزاحمت برای دیگران است، گویی بستری از تیغ، فراهم آورده و خود را به درد و رنج، گرفتار ساخته است:
چـه آسایـد بـه هـر پهلو بغلتـد *** کسی کز خـار سازد او نهالین