خاطراتی از رعایت بیت المال توسط شهدا
پول بنزین را از دایی اش گرفت!
شهید غلامعلی مهدی زاده
یک روز شهید با موتور سپاه به منزل آمده بود که دایی ما بدون اطلاع ایشان موتور را برداشته بود. هنگام برگشت پول مقدار مصرف شده ی بنزین را از ایشان گرفت و گفت که این متعلق به بیت المال است. (1)
از پاره شدن چند گونی خیلی ناراحت بود!
شهید اکبر پیرجمالی
در محور فاو- ام القصر او مسؤول قسمتی از خط بود، به دلیل اینکه خمپاره ای، چند گونی خالی را تکّه تکّه کرده بود خیلی متأثر بود، شب و روز به همه جا سرکشی می کرد تا مبادا چیزی از بیت المال هدر رود. (2)
فردای قیامت سبک بارتری
شهید حسینعلی مهرزادی
هر دفعه که بهشهر می رفتم گنبد، وسیله ای با خودم می بردم. موقعی که زمستان بود بخاری برقی بردم. زودپز هم بردم که هم غذا تُوی آن درست می کردم و هم با آن اتاق را گرم می کردیم. یک روز به حسین گفتم فلانی برای خانه اش شوفاژ برقی آورده. گفت:
- هر چی از بیت المال کمتر استفاده کنی، فردای قیامت سبک بارتری. (3)