loading...
مسجود ملائکه
محمدحسین اقراری بازدید : 132 جمعه 1392/09/29 نظرات (0)

گوهر یک دانه

آیا حقیقت انسان، واحد است یا متنوع و متعدد؟ یعنی همه ی افراد بشر از یک گوهرند و تنها در درجات این گوهر یگانه، متفاوت اند، یا هر کدام حقیقتی دارند متباین با حقیقت دیگران؟ اگر ثابت شود که انسان ها حقیقتا واحدند، می توان با شناخت انبیا و اولیا و امامان (علیهم السلام)، راه آنان را پیمود و به آنها نزدیک شد و جانشینی آنان را بر عهده گرفت؛ زیرا همگان از یک حقیقت اند اگر چه درجات آنان متفاوت است. ولی اگر انسان ها دارای حقایق متعدد و متباین باشند، دسترسی به پیامبران و سایر برجستگان بشر، ناممکن خواهد بود. هم آیات قرآنی و هم شواهد تجربی ـ عقلی، این پرسش را پاسخ می گوید و همه انسان ها را در گوهر هستی یکسان می داند.

بقیه در ادامه مطلب

 

بنابراین، از سویی راه برای تحصیل کمالات بزرگان و نوابغ بشری باز خواهد بود واز سوی دیگر نظریه های ناصوابی چون "پلورالیزم دینی " و "صراط های مستقیم"، باطل خواهد شد؛ زیرا برای حقیقت واحد، کمال های گوناگون و متباین، فرض صحیح ندارد، یعنی عقائد متباین، اخلاق متباین، فقه متباین و حقوق متباین برای تکمیل نوع واحد، روا نخواهد بود، مگر آنکه ثابت شود که حقیقت واحد و صراط واحد برای همگان مطرح است، لیکن راههای فرعی متعدد که از آنها به سبیل جزئی یاد می شود، وجود دارد که چنین فرضی هم رواست و هم واقع.

قرآن کریم از راه های مختلف، یگانگی حقیقت انسان ها را بیان می کند. در برخی آیات، پیامبر اسلام را پیکی به سوی همه ی انسان ها می خواند، که: "وما أرسلناک الا کافة للناس" سوره ی سبأ، آیه ی 28. در آیات دیگری قرآن را هدایتگر کل بشریت می نامد: "هدی للناس" سوره ی بقره، آیه ی 185، و از سویی کعبه را مطاف و معبد و مأمن همگان و نخستین خانه ی مردمان می داند، که: "إن أول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا" سوره ی آل عمران، آیه ی 96، و از سویی دیگر با اشاره به نهان و نهاد انسان، سخن از فطرت الهی برای همگان دارد که تبدیل ناشدنی و تغییر ناپذیر است، که: "فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله" سوره ی روم، آیه ی 30. این فطرت واحد را نه خداوند تغییر می دهد؛ چون آن را به زیباترین شکل آفریده است و نه غیر خداوند؛ چون غیر او قدرت تغییر نظام آفرینش را ندارد. بنابراین اگر پیامبر و کتاب و کعبه و مطاف و معبد و هدایت و فطرت و... برای همه انسان ها یکی است، پس تمام جوامع بشری، دارای حقیقتی یگانه اند. حس و تجربه و استقرا نیز به کمک عقل، وحدت نوعی و حقیقی بشر را تأیید و تثبیت می کند؛ زیرا وقتی به گستره ی جغرافیای انسانی می نگریم، پژوهش گران و دانشجویان و طالبان علم را با جنسیت ها و ملیت ها و زبان های مختلف در حوزه های علمی، فکری و دانشگاهی دنیا سرگرم فراگیری علوم می بینیم. چه در عرفان نظری و فلسفه و کلام که حرف اول اندیشه ی بشری است وچه در مراتب بعدی مانند منطق و علوم ریاضی و علوم تجربی و مسایل فقهی و حقوقی و اخلاقی در هیچ یک از این علوم قلبی، عقلی، نقلی، حسی، تجربی، تاریخی و...، سخن از نژادی ویژه و اقلیم وجغرافیایی خاص نیست. سازمان ملل و دیگر مجامع بین المللی نیز برای تمام انسان ها، نظریه پردازی و برنامه ریزی واحدی داشته و از حقوق همه ی بشر، سخن می گوید. اگر حقیقت انسان ها متعدد و متنوع و متباین باشد، تعیین حقوق واحد و قانون واحد برای میلیارد ها انسان ناهمگون، امری ناصواب بوده و بی معنا می نمود.

از این مفاهمه ی واقعی که در مدار تفکر عقلی میان همه ی اندیشمندان بشر وجود دارد، می توان به وحدت حقیقی نوع انسان پی برد و به دنبال آن، وحدت دین و پیامبر و امام و هدایت و صراط را نیز دریافت. ممکن است از تعدد پیامبران و کتاب های آسمانی به عنوان اشکالی بر این استدلال، یاد شود. اما با رجوع به قرآن، این اشکال نیز حل می شود؛ زیرا خداوند در قرآن کریم، شناسنامه ی انبیا و کتاب های آنان را به نحوی تنظیم فرموده است که گویی فقط یک پیامبر، در طی اعصار و در دوران های مختلف، زندگی کرده و فقط یک کتاب به شیوه های متعدد، تدوین یافته است و همه ی خلفا و اوصیا و امامان معصوم از عصر آدم (علیه السلام) تا زمان ولی عصر (ارواحنا فداه) گویی یک انسان کامل اند که در هر دوره با برنامه ای ویژه، هدایت انسان را برعهده گرفته اند و بر این اساس هر پیامبری، پیامبران پیش از خود را تصدیق کرده است. شاهدی دیگر براین معنا آن که خداوند تکذیب هر پیامبر را تکذیب همه پیامبران می خواند. مثلا "اصحاب حجر" را که تنها با یک پیامبر، درگیر بودند، تکذیب کننده ی همه ی رسولان می نامد: "و لقد کذب أصحاب الحجر المرسلین" سوره ی حجر، آیه ی 80، و نیز درباره ی "اصحاب ایکه" که تنها با حضرت شعیب مخالفت کردند، می فرماید: "کذب أصحاب لئیکة المرسلین" سوره ی شعراء، آیه ی 176، و نیز درباره ی قوم نوح (علیه السلام) می فرماید: "و قوم نوح لما کذبوا الرسل" سوره فرقان، آیه ی 37، و در مواردی نیز هر یک از اقوام طغیانگر تاریخ را به تنهایی، تکذیب کننده ی همه ی رسولان الهی می شمارد: "کذبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون ذوالاوتاد * و ثمود و قوم لوط و أصحاب لئیکة أولئک الأحزاب * إن کل إلا کذب الرسل فحق عقاب" سوره ی ص، آیات 12 ـ 14، و همچنین: "کذبت قبلهم قوم نوح و أصحاب الرس و ثمود * وعاد و فرعون و إخوان لوط * و أصحاب الأیکة و قوم تبع کل کذب الرسل فحق وعید" سوره ی ق، آیات 12ـ 14. از این آیات نیز به دست می آید که چون تکذیب یک پیامبر، مساوی با تکذیب همه ی انبیاست، پس پیامبران همگی در حکم یک پیک الهی اند که متناسب با شرایط مختلف، شریعت های متفاوتی عرضه کرده اند. اما خطوط اصلی هدایت آنان، واحد و یکسان است.

باهمین دلیل های قرآنی و شواهد حسی ـ تجربی، می توان دریافت که حقیقت مجرد انسان، نه مرد است و نه زن؛ زیرا اگر این گوهر فراطبیعی، پس از شهادت، "عندالله" است و با مرگ، همه ی آن حقیقت به دست فرشته مأمور به توفی و إماته، استیفا می شود و چیزی از آن بر زمین، باقی نمی ماند (که معنای توفی، همین است) و مرجع تعلیم و تعلم همه ی علوم و بازگشت همه ی حقوق و برنامه ریزی های تمام مراکز علمی و مجامع بین المللی و... به این حقیقت واحد انسانی است، پس نه مرد بودن، جایگاهی در حقیقت آدمی دارد و نه زن بودن. یعنی هیچ کمالی در اسلام مختص به مرد نیست تا زن از آن محروم باشد. پس هیچ کمالی مشروط به ذکورت و مرد بودن یا ممنوع به انوثت و زن بودن نیست. تنها در امور اجرایی و در محدوده ی زندگی اجتماعی، میان زن و مرد، تقسیم کار صورت پذیرفته و متناسب با طبیعت هر یک وظایف آنها تعیین شده است. اگر راه پیشرفت و کمال را بیشتر در اختیار مردها می بینیم نه از آن روست که آنان، برتر از زنان هستند. بلکه دلیل آن، ناآشنایی زنان با حقوق خویش است. وگرنه با این که عده ی کمتری از زنان به قله های عظمت و کمال دست یافته اند، از سوی دیگر شمار اندکی از آنان به حضیض پستی و خواری سقوط کرده اند؛ چرا که جباران و ستمگران و قاتلان پیامبران و طاغوت ها و...، معمولا از میان مردان سربرآورده و این همه چهره ی تاریخ را به تاریکی و تباهی کشیده اند. 

برچسب ها گوهر یک دانه , گوهر ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
و الله انسان را خلق کرد و خوب و بد او را به ضمیر او آموزش داد پس زندگی او را برای مرگش و مرگش را شروع زندگی دیگر قرار داد.زندگی انسان را در این عالم کوتاه قرار داد و قرآن را برای هدایتش فرستاد و به انسان فرمود عالم را برای بازی و بازییچه خلق نکرده پس از او خواست آنرا به بازی و بازیچه نگیرد و زندگی اصلی او را در عالمی دیگر قرار داد، پس آن انسانی که فهمید آهنگ خدا کرده و خداوند نیز متقابلا انسان را بسوی خود هدایت کرد تا جائی که بنده عاشق خدا شد و خدا بر بنده عشقورزید . چنین بنده ای به غیر خدا راضی نمیشود و نهایت آرزویش غیر خدا نیست. پس از عظمتت مقام خدای خویش در خوف است و به رحمت و مغفرت خدای خود امیدوار است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون راجب وبلاگمون چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 89
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 183
  • بازدید ماه : 362
  • بازدید سال : 2,859
  • بازدید کلی : 91,972
  • کدهای اختصاصی
    پیج رنک گوگل تحلیل آمار سایت و وبلاگ SEO Reports for masjood.rozblog.com
    CoolSocial.net masjood.rozblog.com CoolSocial.net Badge
    masjood.rozblog.com Alexa/PageRank masjood.rozblog.com Real PR