loading...
مسجود ملائکه
محمدحسین اقراری بازدید : 170 چهارشنبه 1392/10/04 نظرات (0)

ممکن است گفته شود که آیه ی کریمه ی: "إنی جاعل فی الأرض خلیفة" سوره ی بقره، آیه ی 30، دلیل خلیفة الله بودن آدم (علیه السلام) نیست؛ چون معنای آیه این است که من در زمین، "خلیفه" می آفرینم، نه "خلیفه ی خودم" را؛ زیرا نفرمود: خلیفتی، بلکه فرمود: "خلیفة". بنابراین، ممکن است خداوند آدم را خلیفه ی نسل پیش از او قرار داده باشد نه خلیفه خود. پاسخ این شبهه، اولا آن است که عبارت: "می خواهم خلیفه، قرار دهم"، ظهور در این معنا دارد که می خواهم خلیفه ی خودم را در زمین بیافرینم. نمونه ی این ظهور، آن جاست که خداوند به حضرت داود (علیه السلام) می فرماید: "یا داود إنا جعلناک خلیفة فی الأرض فاحکم بین الناس بالحق" سوره ی ص، آیه ی 26. در حکومت به حق میان انسان ها داود، خلیفه ی چه کسی جز خدا، می تواند باشد؟ جعل خلافت برای آدم نیز ظهوری جز این ندارد. ثانیا، سؤال فرشتگان در این زمینه که گفتند: "نحن نسبح بحمدک و نقدس لک" سوره ی بقره، آیه ی 30.، به این معناست که برای خلافت، ما شایسته ایم و اولویت، با ماست. مسلما این اولویت، مربوط به خلافت الله است نه خلافت نسل قبلی آدم؛ چون معنا ندارد که فرشتگان، شایسته تر از آدم؛ برای خلافت از نسل پیش از آدم باشند؛ زیرا سنخیتی بین فرشته ها و نسل پیشین آدم نیست. گذشته از اینکه خلافت از نسل سابق مقامی نبود که فرشتگان نسبت به آن غبطه ورزند.

بقیه در ادامه مطلب

برخی از مقام های انسان، غایت وسطاست و برخی، غایت قصوی. مسئله ی خلافت انسان و جانشینی او برای خدای سبحان از شمار کدامین غایات است؟ آیا نیمه راه حرکت او است یا منتها إلیه صیرورت او؟ اگر مقصود از خلافت انسان، جانشینی او در زمین به لحاظ تبلیغ، تبیین، تعلیل، اجرا و حمایت از حدود اسلامی باشد، غایت وسطی و نیمه راه حرکت انسان به سوی غایت نهایی است. اما اگر مراد، خلافت الهی نسبت به تمام "ما سوی الله" باشد، این خلافت، غایت قصوای انسانی و منتها الیه صیرورت آدمی است. در تفسیر آیه ی شریفه ی: "إنی جاعل فی الأرض خلیفة" سوره ی بقره، آیه ی 30، یک نظر این است که تعبیر "فی الأرض"، دلالت بر حد خلافت انسان در محدوده ی زمین دارد، آن گونه که در حکومت های ظاهری، گاه کسی به نمایندگی از سوی رهبری نظام در منطقه ای ویژه، برگزیده می شود. پس در خارج از آن منطقه، نه مأموریتی دارد و نه حق دخالتی. تفسیر دوم در این آیه، آن است که خلافت انسان، مطلق و نامحدود است و اختصاصی به زمین ندارد و تعبیر "فی الأرض"، تنها ناظر به جایگاه طبیعی خلیفه و محل استقرار و اسکان بدن عنصری او در این دنیاست. مثل نمایندگی مطلق از رهبری در یک نظام که همه ی مناطق را شامل می شود اما نماینده ی مذکور به لحاظ زیستگاه، در یکی از آن منطقه ها زندگی می کند. دلیل اتقان و رجحان این تفسیر، آن است که خلیفة الله، نه تنها در زمین، تعلیم کتاب و حکمت بشر را بر عهده دارد، بلکه در آسمان هم تعلیم اسمای الهی و آموزش فرشتگان از وظیفه های اوست و زمین و آسمان هر دو در حوزه ی مأموریت و حیطه ی جانشینی و خلافت او جاگرفته است. براساس تفسیر اول که سخنی است صحیح نه أصح خلافت انسان، غایت وسطای اوست و بنابر تفسیر دوم که قولی است اصح، مقام خلافت الهی انسان، نهایت صیرورت، منتها الیه حرکت و غایت قصوای این آیت عظمای خداوند سبحان است.

تذکر: هدف نهایی و غایت قصوای انسانی، دو چهره دارد: چهره ای که به خدا مرتبط است و "لقاء الله" است و چهره ای که با ماسوای خدا در ارتباط است و "خلافت الله". تفاوت میان این دو چهره را می توان در تفاوت مرتبه ی سفر سوم و سفر چهارم از اسفار چهارگانه جستجو کرد. البته سالک واصلی که به فیض سفر چهارم بار یابد، کامل تر از دیگران خواهد بود و از این رو نقطه اقصی فقط بهره چنین انسان کاملی است که در اثر مظهریت اسم اعظم و کون جامع شدن، فوز دیگران از افاضه او و محصول نهایت کمال وجودی او است. بنابراین برخی به لقاء الله می رسند و چون در همان لقای حق، مستغرق اند، سفری به منظور خلافت الهی نسبت به ما سوی ندارند. اما برخی که به مقام "جمع الجمعی " بار یافته اند، در عین ادراک شهودی لقاء الله، مأموریت خلافت اللهی را نیز بر عهده دارند و ما سوای خدا را به اذن خدا، تدبیر می کنند. آنان با جمع میان لقاء الله و خلافت از او، نه تنها به غایت قصوای انسانی، نایل شده اند بلکه خود، غایت قصوای آفرینش و منتهای چهره نمایی حق در آینه ی خلقت اند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
و الله انسان را خلق کرد و خوب و بد او را به ضمیر او آموزش داد پس زندگی او را برای مرگش و مرگش را شروع زندگی دیگر قرار داد.زندگی انسان را در این عالم کوتاه قرار داد و قرآن را برای هدایتش فرستاد و به انسان فرمود عالم را برای بازی و بازییچه خلق نکرده پس از او خواست آنرا به بازی و بازیچه نگیرد و زندگی اصلی او را در عالمی دیگر قرار داد، پس آن انسانی که فهمید آهنگ خدا کرده و خداوند نیز متقابلا انسان را بسوی خود هدایت کرد تا جائی که بنده عاشق خدا شد و خدا بر بنده عشقورزید . چنین بنده ای به غیر خدا راضی نمیشود و نهایت آرزویش غیر خدا نیست. پس از عظمتت مقام خدای خویش در خوف است و به رحمت و مغفرت خدای خود امیدوار است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون راجب وبلاگمون چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 89
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 130
  • بازدید ماه : 309
  • بازدید سال : 2,806
  • بازدید کلی : 91,919
  • کدهای اختصاصی
    پیج رنک گوگل تحلیل آمار سایت و وبلاگ SEO Reports for masjood.rozblog.com
    CoolSocial.net masjood.rozblog.com CoolSocial.net Badge
    masjood.rozblog.com Alexa/PageRank masjood.rozblog.com Real PR