"برزخ" حد فاصل و حايل و واسطه ميان دو چيز (ماده و روح،...) است و "عالم مثال" را از آن جهت عالم برزخ مىگويند كه حد فاصل ميان اجسام كثيفه(مادي) و عالم ارواح مجردّه و حد فاصل ميان دنيا و آخرت مىباشد.[1]
در نظام هستى عوالم گوناگونى هست كه هر كدام داراى احكامى مىباشند. اين احكام به لحاظ تفاوت عوالم، با يكديگر فرق دارند، مثلاً عالم ناسوت يا طبيعت، احكام مخصوص به خود دارد و عالم برزخ احكام مختص به خود. آدمى براى ورود و درك شهودى آن عوالم، بايد به صورتى تبدل يابد كه بتواند چنين ظرفيتى را پيدا كند. به همين جهت است كه انسان با مرگ به تحولى دست مىيابد تا بتواند به عالم برزخ وارد گردد؛ و تا چنين تحولي در او ايجاد نشود نمي تواند به طور كامل با برزخ و اهالي آن ارتباط برقرار كرده و از احوال آنها آگاه شود و بر مبناي همين تفاوت درجه عوالم است كه برخى از انسان ها بر اثر انجام يك سلسله اعمال و آداب و قدم گذاشتن در وادى سير و سلوك، ظرفيت فهم و ادراك عوالم بالاتر را در همين دنيا و قبل از مرگ و قيام قيامت احراز كرده، بسيارى از حقايق بر آنها منكشف مىگردد. البته علم به كنه و ماهيت آن حقايق بسيار محدود است؛ مگر براى عده كمى كه با سلوك عملى در همين دنيا به آن عالم راه يافته باشند و علم اجمالى آنها به علم تفصيلى تبديل شده باشد و از اين رو، سنخيّت و چگونگى بدن هاى برزخى و... و نعمت و عذاب هاى آن براى ما به صورت كامل و دقيق روشن نيست؛ در عين حال از مجموعهى آيات و روايات و تحليل هاى عقلى مىتوان دورنما و كلياتي از نعمت ها و عذاب هاى برزخى و قيامت ارايه نمود.[2]